بر اساس برخی منابع نام خانوادگی او بوشی کییو بوده است. ماتسومورا در روستای یاماگاوا در شهر شوری اُکیناوا بزرگ شد. وی دورگه " چینی، اُکیناوایی" بود. در سال 1810 وقتی 14 ساله بود، ساکوگاوا در آکاتا به او آموزش میداد. بر طبق سنت آن زمان، پدر بوشی از ساکوگاوا خواست که آموزش پسرش را به عهده بگیرد. برخیها میگویند وقتی ساکوگاوا میخواسته دفاع کردن مشت را با وی تمرین کند او را به درختی میبست بطوریکه نتواند تکان بخورد و بعد به او مشت میزد. روایتی است که میگوید، بوشی در خدمت خاندان شو بود و لقب ساتونوکی به او داده شد و بعدها نیز به لقب چیکوتوشی ارتقاء یافت و این احتمالا دلیلی است بر اینکه او لقب چیکودون را نیز داشته است.
بر طبق آداب و رسوم آن زمان پادشاه اُکیناوا میل داشت تا بوشی نام خانوادگی خود را عوض کند، به او موراماتسو "به معنی درخت کاج روستا" پیشنهاد شد اما سوکون از او خواست تا نام خانوادگی خود را به ماتسومورا "به همان معنی، با تلفظی دیگر" تغییر دهد و پادشاه نیز این خواهش او را پذیرفت. ساکوگاوا تا آخر عمرخویش به او آموزش میداد "طبق روایتی به مدت چهار سال" و بعد از مرگ استاد، سوکون تمرینات خود را بطور انفرادی ادامه داد.
ماتسومورا با خانمی به نام " یونامینه چیرو" از خانوادهای که به خاطر مهارتهای فنون رزمیشان معروف بودند ازدواج کرد. بر اساس فرهنگ و سنن آن زمان وی در سن 19 سالگی ازدواج کرد، یعنی در سال 1815. یونامینه میگفت که او هرگز حاضر نبوده با مردی ازدواج کند که نتواند او را شکست دهد و از قرار معلوم سوکون با او جنگیده و پیروز شده و این دلیلی شد بر اینکه او با سوکون ازدواج کند ( البته که او باید سوکون را هم دوست داشته باشد!). داستانهای جالب زیادی در مورد این دو زوج وجود دارد.
کاراته شوری به وسیله بوشی ماتسومورا گسترش وسیعی یافت و امروزه شیوههای فراوان و مختلفی از شیوه اصلی شورینریوی ماتسومورا به جا مانده است. بر خلاف برخی نظرهای ارائه شده بنظر میآید که روش شورینریو همانی است که ماتسومورا تمرین و آموزش میداده.
داستانهایی راجع به ماتسومورا
دو داستان مردم پسند و مشهور در مورد ماتسومورا وجود دارد که سیاست او را در شکست دادن دشمن با تهدید و تخریب روحیه حتی قبل از مبارزه بیان میکند، اولین داستان زمانی است که ماتسومورا با یک گاو جنگید. شوتای "پادشاه اُکیناوا" این گاو را از امپراتور ژاپن گرفته بود. پادشاه تصمیم گرفت که ماتسومورا را در مقابل آن گاو قرار دهد. ماتسومورا وقت را تلف نکرد، به دیدن کسی که از آن گاو نگهداری میکرد رفت. او هر روز زره خود را میپوشید و به دیدن آن گاو رفته و آن را عذاب میداد تا اینکه آن گاو از او ترسید و خوب فهمید که او کیست! نهایتا روزی فرا رسید که ماتسومورا میبایست با آن گاو مبارزه میکرد، آنها گاو را به میدان مبارزه فرستادند و بعد ماتسومورا رفت تا با گاو بجنگد، گاو بلافاصله با دیدن وی ترسید و فرار کرد و به خاطر همین، پادشاه به او لقب "بوشی" داد. ("بوشی" به معنای جنگجو و سامورایی است).
و داستانی هم قدیمی راجع به چشمان ماتسومورا وجود دارد. یک صنعتگر لولهساز و رزمی کار، ماتسومورا را به مبارزه فرا خواند. این مرد به ماتسومورا گفت که برای مبارزه وی را در محل و ساعت معین و مشخصی در صبح زود ملاقات خواهد کرد. او تصمیم گرفت زودتر از ماتسومورا به آن مکان رفته تا زمین آنجا را امتحان کند و با پیش بردن سیاست و ترفندش نتیجه خوبی را کسب کند، بر خلاف تصور او، ماتسومورا زودتر از او در آنجا حاضر شده بود، او قبلا فکر حریف را خوانده بود، بنابراین وقتی آنها شروع به مبارزه کردند، او ناگهان چشمان ماتسومورا که نگاهی مرگبار در آنها موج میزد را دید و ترسید و روحیه خود را از دست داد. او در همان لحظه روی زمین افتاد و شروع به گریه کردن کرد، ماتسومورا به او گفت که تنها نقشه او پیروز شد و او را شکست داد. رفتار ماتسومورا مثل رفتار یک سامورائی بود و این پذیرش راسخانه مرگ بود، همانطور که موساشی گفته بود.
شخص دیگری که ماتسومورا با او تبادل اطلاعات رزمی میکرد، مردی بود به نام چینتو، یک دزد دریایی از تایوان ( به عقیده برخی، او اصلا یک دزد دریایی نبوده، بلکه یک بازرگان بوده و دزدی و غارت هم نمیکرده است). او به سمت ساحل اُکیناوا میآمد که در راه برای کشتی او اتفاقی افتاد وقتی او به اُکیناوا رسید به خاطر گرسنگی شروع به تاراج و غارت کرد، پادشاه این خبر را شنید و بوشی را فرستاد تا جلوی او را بگیرد، وقتی بوشی او را پیدا کرد آنها با هم شروع به نزاع کردند اما بعد از مدتی آنها با هم دوست شدند بعضیها عقیده دارند به این دلیل بود که چینتو در تغییردادن موقعیت بدن و پاها "تایساباکی" خیلی مهارت داشت درست مثل ماتسومورا. وقتی تمام تلاشها برای دستگیر کردن دزد دریایی بینتیجه ماند، در کمال ناباوری، بوشی با او دوست شد و آنها با هم اطلاعات رزمی مبادله کردند و بر همین اساس ما کاتایی به نام چینتو داریم که بوشی از او آموخته است. بوشی ماتسومورا مدتی هم نزد یک استاد چینی به نام چانان (چیگ نان) که دیپلمات اعزامی از چین به شوری بود آموزش دید. بوشی دو کاتا از آنچه آموزش دیده بود ابداع کرد که به " Chiag nan sho dai " معروف هستند. بعدها نام آندو به پینان(پینگ آن) شودان و نیدان تغییر یافت. در سیستم ماتسومورا، این دو کاتا به عنوان اصل یا" کیهون کاتا" در نظر گرفته میشوند.