هنرهای رزمی و ذِن از زمانهای گذشته دارای تاریخی تنگاتنگ و مشترکی بودهاند. تغییرات اخیر آنها از زمان اِدو در ژاپن سرچشمه میگیرد. در آن زمان کشور ژاپن مرزهای ورودی خود را به روی کشورهای دیگر بست. تنها تماس ژاپن با دنیای خارج به طور غیرمستقیم از طریق مجمعالجزایر اُکیناوا به کشور چین صورت میگرفت و هلندیها نیز اجازه داشتند برای مسائل تجاری آن هم بصورت بسیار محدود وارد بندر ناکازاکی شوند. خارجیها اجازه نداشتند در میان عموم مردم ظاهر شوند. این مقطع زمانی مصادف با دوره رنسانس در اروپا بود. در آن زمان دلیل نظامی برای حضورجنگجوها وجود نداشت لذا آنها شروع به نگرش داخل خود نمودند. نتیجه این نگرش منتهی شد به پیدایش تعداد زیادی جوتسو که از شکلهایی که کمک به پیشرفت روحی یا جسمی میکرد الهام میگرفت.
ذِن میتوانست کمک زیادی به این پُرُسه کند چرا که
همیشه در حال کشف درون و یا بعبارتی خودشناسی بوده است. در ژاپن بسیاری از
هنرهای رزمی برونگرای امروزی از جوتسوهای سخت استخراج شدهاند مانند جودو،
کندو، کاراتهدو،
آیکیدو، ... که تأکید آنها بر روی نه تنها پیشرفت فیزیکی شخص بلکه
پیشرفت درونی نیز میباشد و از بسیاری طریق با مقصد و هدف اصلی نبرد
همخوانی ندارد. در هنرهای رزمی چینی نیز این دو دستگی یا دوگانگی در شکل به
وجود آمده است به طوریکه میتوان اشکال حرکات یا تکنیکها را به دو دسته
تقسیم کرد؛ سخت و نرم. در بخشهای بعدی به توضیح برخی از حالتهای
درونگرایی که به وسیله رزمیکاران تجربه شده خواهیم پرداخت.
بر گرفته از سایت اقای سعید ارین