دوشین سو (1980 -1911)
در سالهای پایانی جنگ ارتش جماهیر شوروی وارد منچوری شد، دوشین سو با کمک اعضای انجمن مخفی چین توانست به ژاپن بگریزد و در نهایت به سال 1946 به وطن بازگشت. وضعیت اسفناک ژاپن بعد از جنگ وی را تحت تاثیر فراوان قرار داد. او نیاز ژاپن را درک میکرد، ژاپنی که نیاز به اعاده قدرت و غرور ملی داشت، ژاپنی که رفته رفته از اخلاقیات فاصله گرفته بود و نیاز به ایجاد یک تصویر انسانی کاملاً جدید داشت. دوشین سو، با توجه به تعالیم بودایی که از کودکی و توسط پدربزرگش با آنها آشنا و بزرگ شده بود (پدربزرگ او راهب بود) و نیز تمرینات سخت چوآنفای چینی را که در شائولین فراگرفته بود به عنوان ابزاری برای دستیابی به این اهداف درآورد. سبک رزمی خود یعنی ایهوچوآن را توسعه، سیستماتیک و ژاپنی پسند در آورد و تعلیمات بودایی را نیز چاشنی آن ساخت و در نهایت موفق شد روش مشت معبد شائولین – شورینجی کمپو – را در سال 1950 به همگان بعنوان یک روش مذهبی، رزمی معرفی نماید.
در
ابتدا شورینجیکمپو فقط یک سبک کاراتهای نبود بلکه یک سازمان مذهبی بود
که به آموزش فلسفهی بودایی به همراه تکنیکهای هنرهای رزمیای که دوشینسو
در چین آموخته بود میپرداخت. در سال 1979 از طرف دولت چین دوشینسو دعوت
شد تا نسخهی ژاپنی روش ایهوچوآن که دوشینسو ابداع کرده بود را در معبد
شائولین به نمایش بگذارد ولی او یک سال بعد و قبل از اینکه بتواند مجدداً
راهی کشور مورد علاقهاش چین بشود در بیستودوم اردیبهشت 1359 شمسی در 69
سالگی درگذشت.
پس از مرگ دوشینسو، شورینجیکمپو به دو شاخهی مذهبی و رزمی منشعب شد. از سال 1980 بود که همگان در اقصی نقاط دنیا میتوانستند کاراته شورینجیکمپو را تمرین نمایند چرا که دیگر مجبور نبودند راهب نیز بشوند. یوکیسو دختر دوشینسو ریاست شاخه ورزشی آن را بعهده گرفت و راهبری شاخه مذهبی به دیگران سپرده شد. در حال حاضر کاراتهی شورینجیکمپو به همان صورتی که دوشینسو آن را معرفی نمود در 33 کشور جهان تمرین میشود.